به گزارش جشنواره فرهنگی هنری فرفره، کشور ما در منطقه جغرافیایی حادثهخیزی واقع شده است؛ سیلها و زلزلههای دهههای اخیر گواه این موضوع است. کودکان یکی از گروههای آسیبپذیر در بحرانها هستند؛ درست مثل سالمندان و معلولان اما این آسیبپذیری را به روشهای متعددی میتوان کاهش داد. آموزش و ایجاد آمادگی روانی و فیزیکی در همه اقشار جامعه یکی از مهمترین ضرورتهای پیش از بحران است. در این میان آموزش کودکان برای مواجهه با موقعیتهای بحرانی موضوعی است که شاید کمتر به آن توجه شده است. تصور غالب جامعه این است که کودک هیچ درکی از حادثه ندارد و بزرگترها باید تا میتوانند او را از فضای حادثه و هراس آن دور کنند.
این تصور به چند دلیل اشتباه است؛ اول اینکه احتمال وقوع حادثه هر زمان و مکانی وجود دارد و نمیتوان کودک را صرفا به دلیل کمسنوسال بودن از واقعیتهای زندگی دور نگه داشت. دلیل دیگر این است که به قابلیتهای قابل اتکا در کودکان کمتوجهی میشود؛ کودکان و نوجوانان زمینه یادگیری بسیار قوی دارند و میتوان با مهارتآموزی مناسب به آنها در مواقع بحران روی آنها حساب کرد. در این گزارش تلاش شده نکتههای ترویجی استاندارد برای آموزش کودکان در مواجهه با بحرانهایی مثل سیل و زلزله ارایه شود. اینکه ایجاد این مهارتها در چه بستری باید باشد و بر چه اساسی؟ خانواده چگونه میتواند زمینههای انتقال این مفاهیم را در کودک ایجاد کند؟ و نقش نهادهای مسئول ارایه این آموزشها و محیطهای اجتماعی مخصوص کودکان در توسعه آموزشهای مواجهه با بحران در نسل آینده چیست؟
ترس کودک را به رسمیت بشناسید و به او حق دهید که از زلزله و سیل یا هر اتفاق دیگری بترسد. وظیفه والدین و دیگر افراد مرتبط با دنیای کودکان اول فراگرفتن آموزشهای استاندارد و فراهمکردن زمینه انتقال مفاهیم خودامدادی به کودک است؛ با کودکان باید صادقانه حرف زد و رفتار کرد. پس درباره زلزله و سیل به کودکتان اطلاعات درست بدهید. وقتی در خانه درباره حوادث احتمالی صحبت میکنید و کودکتان از شما درباره زلزله میپرسد، به او نگویید نگران نباش؛ زلزله هیچ وقت برای ما اتفاق نمیافتد و خانه ما محکم است. این عبارتها شاید باعث شود که کودکتان آن شب را با خیال راحت بخوابد، اما وقتی زلزله در شهر شما هم اتفاق افتاد، اعتماد او به شما سلب شده و دیگر حرفهایتان را بهسختی باور میکند و مهمتر اینکه آن حادثه آسیبهای بیشتری بر روی کودک خواهد گذاشت.
بنابراین به جای اینکه به کودکتان امیدهای واهی بدهید، درباره زلزله یا هر بحران دیگری با او صحبت کنید و از او بخواهید که از ترسها و اضطرابهایش با شما صحبت کند. با این حال حواستان باشد در حضور کودکان اخبار حوادث طبیعی را دنبال نکنید؛ بسیاری از خانوادهها مداوم پیگیر اخبار هستند. در این میان پیگیری همیشگی اخبار زلزله یا سیل و دیدن صحنههای دلخراش نه تنها باعث ایجاد رعب و وحشت برای خودشان میشود بلکه تأثیر بسیار بدی هم روی فرزندان میگذارد؛ بهخصوص وقتی پس از شنیدن این خبرها جلسه تحلیل و بررسی هم راه میاندازید و از هر چیزی انتقاد میکنید. توصیه میشود اگر میخواهید پیگیر این اخبار ناراحتکننده باشید، حداقل در مقابل فرزندتان این کار را انجام ندهید.
وقتی برای فرزندتان از زلزله و دیگر بلایای طبیعی صحبت کنید، او از لحاظ ذهنی نسبت به این بلایا آگاه میشود؛ مثلا به او بگویید زلزله در همه جای دنیا و در هر خانهای میتواند اتفاق بیفتد. برای اینکه از ترسهای کودکتان کم شود، از فضای خانه استفاده کنید و با او زلزلهبازی کنید. میتوانید یک مانور زلزله در خانه راه بیندازید و همه اعضای خانواده را در آن شرکت دهید؛ وقتی زلزله فرضی شروع شد، میتوانید راههای پناهگرفتن صحیح و غلط را به او آموزش دهید. کدام قسمتهای خانه امن و کدام بخشها ناامن است. قصهها هم میتواند به کمک خانوادهها بیاید. زهرا کبیری مربی دورههای امدادونجات جمعیت هلالاحمر است. او در گفتوگو با «شهروند» میگوید: «ویژگیهای فیزیکی کودکان و ناتوانی آنها در شناخت ایمنی و پیشگیری از آسیبها باعث شده که کودکان بیشتر در معرض خطر آسیبهای ناشی از وقوع مخاطرات قرارگیرند.»
این مدرس مباحث آموزش همگانی با اشاره به اینکه در تمام کشورهای جهان ازجمله ایران شاهد رخداد حوادث و سوانحی هستیم که علاوهبر خسارتهای مالی فراوان آسیبهای جانی (ناتوانیهای جسمی و روانی) زیادی در بین افراد تحت تأثیر سوانح و ازجمله کودکان ونوجوانان ایجاد میکند، اضافه میکند: «مخاطراتی مثل سیل، زلزله، آتشسوزی امنیت روانی افراد جامعه و بهویژه کودکان را متزلزل میکند. بنابراین ارتقای سطح مهارتهای ایمنی و خودامدادی کودکان کمک بسیار زیادی در کاهش خسارتهای جانی در این گروه سنی و نهایتا به افراد جامعه خواهد کرد.
پیشگیری از آسیبهای کودکان در برابر مخاطرات را باید به عنوان فرآیندی مهم در زندگی پذیرفت. کبیری تأکید میکند: «البته والدین و مراقبان کودک ابتدا باید اصول پیشگیری را فرا گرفته باشند و رعایت کنند تا بتوانند این مهارتها را در بستری مناسب به کودکان ارایه دهند و شاهد کمترین آسیبهای جانی در زمان وقوع مخاطرات در بین این گروه آسیبپذیر باشیم.» او به اهمیت ایمن نگهداشتن محیط خانه اشاره میکند: «ازجمله اقداماتی که والدین و مراقبان کودکان در ایجاد آمادگی در برابر مخاطرات میتوانند انجام دهند و به آن عمل کنند، این است که در وجه اول محیط خانه را امن و ایمن نگه دارند؛ مثلا برای ایمنکردن اتاق کودکان و آمادگی در برابر وقوع زلزله، از آویزانکردن وسایل از سقف اتاق کودک خودداری کنند. اقدام دیگر و مهمترین اقدام، حضور در دورههای آموزشی آمادگی در برابر مخاطرات و انتقال این آموزشهای صحیح و بهروز به کودکان خود به زبان ساده وکودکانه است.»
میتوانید برای کودکتان کتابهایی درباره زلزله بخرید و قصههایی درباره زلزله بگویید، به او با زبان کودکانه بگویید که صفحات زمین مثل تکههایی از پازل به هم متصل شده و مدام در حال حرکت هستند که ما حرکت آنها را حس نمیکنیم، اما زمانی که این تکهها با هم برخورد میکنند یا در کنار هم سر میخورند، زلزله به وجود میآید. این حرکتها گاهی خیلی شدید و گاهی ضعیف است. اما در هر حال ما باید سعی کنیم که وقتی زلزله آمد، خودمان را به جای امن برسانیم. کبیری مدرس طرح دادرس (دانشآموز آماده در روزهای سخت) است و به اهمیت ارایه محتوای ساده به کودکان برای انتقال درست مفاهیم تأکید میکند: «والدین و مراقبان کودک باید آموزشهای لازم مرتبط با آمادگی در برابرمخاطرات را به زبان ساده و به دور از پیچیدگی مطالب در قالب شعر، نمایش کودکانه، قصههای کودکانه و استفاده از فیلمهای آموزشی مناسب این گروه سنی در اختیار کودکان خود قرار دهند؛ به شکلی که برای کودکان ایجاد جذابیت کند و به علاوه به اهداف آموزشی مورد نظر هم برسند.»
آموزشها را به خانه محدود نکنید و از جادوی قصه استفاده کنید
وقتی با کودکتان به بیرون از خانه میروید، از او درباره مکانهای امنی که هنگام وقوع زلزله در فروشگاه، مدرسه، بیمارستان یا فرودگاه میتواند پناه بگیرد، سوال کنید. میتوانید این سوالات را در قالب یک بازی یا مسابقه مطرح کنید. همچنین میتوانید در اینباره در قالب قصه به او اطلاعاتی بدهید؛ مثلا به او بگویید که ستاره میداند هنگام زلزله در فروشگاه، وقتی بزرگترهایش را گم کرد، باید آرامش داشته باشد. به طرف در خروجی که قبلا با مادر از آن وارد شده برود و سریعا از فروشگاه خارج شود. یا اگر نمیتواند از فروشگاه خارج شود، باید از قفسهها فاصله بگیرد. سبد خرید را روی سرش نگه دارد تا وسایل داخل قفسهها به او آسیبی نرساند. ستاره میداند که هنگام زلزله ممکن است، برقها قطع شود، آسانسورها و پلههای برقی نیز از کار بیفتد. او میداند که در این وضع نباید گریه کند و اگر در زمان زلزله در آسانسور بود، باید سریع از آن خارج شود.
نقاط امن را آبی و نقاط خطرناک را قرمز کن
کبیری نیز به لزوم یادآوری دورهای آموزشها اشاره میکند و میگوید: «خانوادهها بهتر است این مباحث را به صورت روتین تمرین کنند؛ مثلا به صورت فصلی مباحث را یادآوری و با تکرار به عمیقشدن این یادگیریها کمک کنند، هرازگاهی آموزشهای موثر در قالب بازی و نقاشی و شعر، برگزاری مانورهای خانوادگی در محیط خانه با حضورکودکان داشته باشند. به علاوه این نکته هم اهمیت زیادی دارد که کودک را با شماره تلفنهای ضروری آشنا کنند و آنها نقاط امن و خطرناک خانه را بشناسند. با این زمینههای فراهمشده میتوان نحوه صحیح خروج از خانه در زمان وقوع مخاطرات را هم با کودک تمرین کرد. مطمئنا با اقدامات پیشگیرانه، آموزشهای ایمنی وخودامدادی به کودکان و تمرین و تکرار مداوم مانورهای فرضی میتوانیم باعث کاهش خسارتهای جانی در زمان وقوع مخاطرات در بین کودکان سرزمینمان باشیم.»
کارهای خلاقانه زیادی میتوان برای رسیدن به این هدف در آموزش کودکان انجام داد. میتوانید از کودکتان بخواهید یک نقاشی از اتاق یا خانهتان بکشد. اگر کشیدن جزئیات برای او سخت است، شما هم کمکش کنید سپس نقاط امن و ناامن را با رنگآمیزی مشخص کنید. میتوانید از فرزندتان بخواهید طبق آنچه شما قبلا به او آموزش دادهاید، در نقاشیاش نقاط امن را آبی و نقاط ناامن را به رنگ قرمز در بیاورد. اگر کودکتان به مهدکودک میرود، میتوانید از مربی مهد بخواهید که یک مسابقه نقاشی با موضوع زلزله برای بچهها برگزار کند.
نوعدوستی را به کودک یاد دهید تا به حمایت دیگران دلگرم شود
زلزله یا سیل به خودی خود ترسناک است و شاید تصور قرارگرفتن در موقعیت بعد از حادثه برای کودک هراسآور باشد و نسبت به اتفاقات نامعلوم آینده احساس ناامنی کند. یک راهحل در حمایت روانی کودکان برای مواجهه با مخاطرات کمککردن به آسیبدیدگان حوادث طبیعی است؛ کودکتان را در کمک به افراد زلزلهزده سهیم کنید. اجازه دهید کودکتان بفهمد در شرایط سخت همیشه کسانی هستند که به کمک او بیایند.
تحصیل همیشه منجر به یادگیری نمیشود
ابراهیم هوشمندی، مدرس امدادونجات جمعیت هلال احمر، درباره اینکه آیا آگاهیدادن به کودکان پیش از وقوع یک حادثه درست است یا خیر به «شهروند» میگوید: «این سوال یک پاسخ مشخص دارد کودکان هم مانند بزرگسالان حق یادگیری دارند. همه کودکان حق دارند بدون در نظر گرفتن هیچ موردی آموزش ببینند. این آموزشها جنبههای مختلف دارد، به جز واحدهای درسی که به طور رسمی در مدرسه برای کودکان ارایه میشود، خانوادهها میتوانند در منزل با فرزندانشان در مورد مسائل مختلف حرف بزنند که شناخت مخاطرات میتواند بخشی از این صحبتها باشد.» به اعتقاد او یکی از نکات بسیار مهم در این آموزش این است که همیشه تحصیل منجر به یادگیری نمیشود، در هر روز ممکن است در سطح جهانی بیش از یکمیلیارد کودک و نوجوان به مدرسه بروند.
این رفتن به مدرسه و تحصیل به تنهایی منجر به یادگیری نمیشود زیرا در کنار این امر برخی معضلات دیگر وجود دارد که کیفیت آموزش را تحت تأثیر قرار میدهد؛ برای مثال میتوان به موضوعاتی مانند نحوه آموزش دادن به کودکانی که مشکلی ندارند یا کودکانی که دچار مشکلی مانند معلولیت هستند اشاره کرد یا محل زندگی کودکان و دسترسی آنها به آموزش باکیفیت یا وضع مالیای که خانواده کودک دارند. قطعا دسترسی یک کودک کار به آموزش یا داشتن زمان برای خواندن با یک کودک که در خانوادهای با وضع مالی مناسب زندگی میکند تفاوت دارد.جمعیت هلال احمر متصدی اصلی آموزشهای همگانی به عموم مردم است و این آموزشهای همگانی در دو حوزه مخاطرات و کمکهای اولیه ارایه میشود. به گفته هوشمندی آموزشدهنده باید همیشه بهروز و بر حوزه مسلط باشد.
ما هنوز محتوایی که مختص به کودکان باشد نداریم یا اگر داریم بهروزرسانی درست نشده است. کودکان در هر گروه سنی نیاز به یک نوع از آموزش دارند. آموزشدهنده باید یاد بگیرد که با کودک چگونه رفتار کند و چه مطالبی را متناسب با دانش روز در اختیار کودک قرار دهد؟ او ادامه میدهد: «هر شهرستانی که شعبه جمعیت هلال احمر داشته باشد، عامه مردم میتوانند در دورههای کمکهای اولیه و مخاطرات ثبتنام کنند، اما اگر بخواهیم به طور جدیتر از آموزش به کودکان و نوجوان بگوییم میتوان از طرح دادرس سازمان جوانان جمعیت هلال احمر نام برد. طرحی که اسم آن مخفف عنوان «دانشآموزان آماده در روزهای سخت» است و قطعا برای آموزشدادن به این قشر مهم کافی نیست.»
به گفته این کارشناس مهندسی ایمنی وظایفی که خانواده و معلمان و مربیان مهد کودکها بر عهده دارند کم نیست اما مهمترین وظیفهای که میتوان به آن اشاره کرد این است که به کودکان توضیح دهیم چرا مخاطرات به وجود میآیند؟ باید با کودکان متناسب با سنی که دارند و با لحن مناسب در مورد مخاطرات صحبت کنیم. مورد دیگری که نباید فراموش کرد این است که باید با کودکان صادق باشیم. کودک این حق را دارد که اطلاعات درست و دقیق، واضح و قابل فهم متناسب با سنی که دارد در اختیارش قرار بگیرد. نباید این را فراموش کرد که نباید به کودکان دروغ بگوییم، در مورد خطرناکبودن مخاطرات نباید به کودکان دروغ گفت اما میتوان بر روی ویرانیها و مرگومیر متمرکز نشد.
او با بیان اینکه مورد بعدی شناخت سازمانهای مهم امدادی است، ادامه میدهد: «باید از همان دوران کودکی سازمانهای امدادی مهم را به فرزندانمان بشناسانیم. یک کودک باید بداند چه زمانی باید با اورژانس، هلال احمر، آتشنشانی یا پلیس و با چه شمارهای تماس بگیرد و چه اطلاعاتی را در اختیار اپراتور قرار دهد.» هوشمندی بر این تأکید دارد که ما همیشه پاسخ دقیقی برای سوالات فرزندانمان نداریم، به همین دلیل نباید اطلاعات اشتباه، دروغ یا اطلاعات را با کم و کاستی در اختیار کودک قرار دهیم.
به گفته این مدرس امدادونجات جمعیت هلال احمر باید همیشه به فرزندان این اطمینان را بدهیم که امنیت کافی دارند؛ زیرا کودکان در هر سنی که باشند ممکن است تا مدتها تحت تأثیر آن مخاطره قرار بگیرند. باید زمانی که با کودک صحبت میکنیم در درجه اول اطلاعات خودش را به دست بیاوریم یا حرفهایی که ممکن است از جاهای دیگر کسب کرده باشد، باید اطلاعات اشتباه را با کودک مطرح کنیم تا آگاه شود و در زمان وقوع بحران رفتار اشتباه نداشته باشد.
انتهای پیام